اولین مسافرت آقا ایلیا....
سلام عزیز دل بلاخره هوا گرم شد و موفق شدم ببرمت سفر.... تا الان همش منتظر بودم هوا گرم بشه...اخه شما خیلی به هوای سرد حساسی و زود مریض میشی باهم رفتیم شمال با خاله سمانه و خاله نرگس وخاله لیلا به همراه اهل و عیالشون...خیلی خوش گذشت و جای بقیه خیلی خالی بود... ایشاله خدا عمری بده بازم باهم دسته جمعی بریم..البته بگم چون تو ماه رمضون رفتیم خیلیا نتونستن بیان که ایشاله اخر تابستون بازم باهم میریم.. من به خاطر شیردهی و باباتم واسه کلیه ش نمیشد روزه بگیریم واسه همین توماه رمضون رفتیم اتفاقا چقدر خوب و خلوت بود هیچ وقت شمال و انقدر خلوت ندیده بودم.... اونجا جنگل رفتیم دریا رفتیم،آب تنی کردیم و.... ...
نویسنده :
مامان مرجان
13:33